هنر انتزاعی و آینده آن
گفت: دقت واقعیت نیست. بنابراین Seek Out Examness شروع می شود و مبارزات اصالت.
در هنر ، همه چیز دقیق است. این اصالت هنر را در مقیاس آسان توضیح می دهد. اما هنر نیازی به دقت ندارد. دلیل- هیچ قانون واضح و روشن وجود ندارد. رهنمودهای هنر به تصور یک هنرمند بستگی دارد ، چگونه او رویاهای خود را به جلو می برد ، چه شکلی در ذهن آنها می دهد و چگونه او این تئوری را به بوم با یک برس که در رنگ غرق شده است ، بازتولید می کند.
هنر انتزاعی واقعاً نوعی هنر است. از آنجا که نام توضیح می دهد ، نقاشی ها در زیر آن قرار می گیرند ، در طبیعت انتزاعی هستند. این به هیچ چیز ، غیر بازنمایی مرتبط نیست ، اگرچه واقعاً نمایشی از ذهن تخیلی است. هنر انتزاعی می تواند اساساً به طور مستقیم به دو نوع تقسیم شود.
همانطور که از نام آن پیداست ، بازنمایی مجسمه ای ممکن است بازنمایی نمادین موقعیت ها یا ایده ها به شکلی باشد که هنرمند مفهوم سازی می کند. آنها با جلوگیری از جزئیات غیر ضروری ، واقعیت را ساده می کنند. جوهر برای استفاده باقی مانده است. انتزاع عاطفی ممکن است بازنمایی احساسات ، معنویت یا صدا باشد.
حرکات
حرکت نقاشی انتزاعی در اواسط دهه چهل در نیویورک پدیدار شد. به تدریج در هنر آمریکایی اهمیت پیدا کرد. هنگامی که هنرمندانی مانند جیمز مک نیکل شروع به اعتقاد به ترتیب هماهنگ رنگ ها در نشان دادن احساس بصری بر خلاف تصویر اشیاء کردند ، انتزاع شروع به برجسته سازی کرد.
بعداً هنرمندان از این جنبش استفاده کردند تا نقاشی انتزاعی اهمیت زیادی کسب کند. هنرمندان معتقد بودند که کار هنرمندان به جای آشکار کردن آن ، تعمیق رمز و راز است. در انتزاع ، فقط مفهوم پیشرفت را ایجاد کرد. ایده اساسی این تئوری دقیقاً یکسان است. استفان رایت یک بار در مورد نقاشی انتزاعی اظهار داشت که وی در حال انجام مقدار زیادی از نقاشی انتزاعی بدون رنگ ، برس و بوم بود ، اما به سادگی با اندیشه زیادی.
انتزاعی انتزاعی
این ممکن است حرکتی باشد که هنرمندان به سرعت در بوم بدون نگاه بسیار زیاد از روی بوم استفاده می کنند و بنابراین احساسات و احساسات را روی بوم نشان می دهند. آثار نقاشان انتزاعی احساس عجله و مداخله در موقعیت های زندگی مانند خطر یا شاید فرصتی برای استفاده از رنگ بر روی بوم را نشان دادند.
برخی از هنرمندان انتزاعی حتی یک روش عرفانی از مطالب موضوعی را در پیش گرفتند ، اما با تعریف اهداف و اهداف آنها به وضوح بر روی بوم. به طور کلی اعتقاد بر این بود که نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی به خودانگیختگی خلاقیت و بازنمایی این جریان بر روی بوم در مقیاس گسترده و بزرگ متکی هستند. رویکرد بیانگر نقاشی مهم در نظر گرفته شد.
اکسپرسیونیسم انتزاعی روی یک موضوع تمرکز نکرد. در عوض متمرکز بر بسیاری از مضامین یا سبک ها بود. روی ایده های بسیاری متمرکز شده است. هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی از فردیت و خلاقیت خود به خود ارزشمند بودند.
نقاشان که به عنوان اکسپرسیونیست های انتزاعی خوانده شده بودند ، چشم انداز خود را به اشتراک گذاشتند
با روح شورش مشخص می شود. حرکت اکسپرسیونیسم انتزاعی
می تواند به دو- |- |
تقسیم شود
عمل نقاشی
نقاشی اکشن مربوط به سورئالیسم است ، این همان جنبش در هنر تجسمی و ادبیاتی است که در اروپا بین جنگ های جهانی اول و دوم محبوبیت پیدا کرد. این بر بیان مثبت تأکید کرد. هنرمندانی مانند پولاک جکسون با جوهر سورئالیسم را تشکیل می دهند ، دلالت بر روشی متفاوت از متداول ترین انواع نقاشی که از تکنیک قطره رنگ به بوم استفاده می کردند. به جای برس ، از چوب و چاقو برای کنترل تصویر استفاده شد. این نوع نقاشی به عنوان نقاشی اکشن شروع می شود.
رنگ نقاشی
این جنبش هنری انتزاعی فقط در دهه 1960 آغاز شد. نوعی اکسپرسیونیسم انتزاعی ، نقاشی های میدانی رنگ استفاده از رنگ جامد در کل بوم را به کار می برد به طوری که نتایج متن ترانه یا جوی رنگ در یک بوم عظیم مشاهده می شود. زیبایی شناسی هنرمندان میدان رنگ واقعاً زیبایی شناسی فکری بود. آنها فضاهای دو بعدی را اداره می کردند و رنگ رنگ آنها به جای مدوله کردن متفاوت بود.
اکسپرسیونیسم انتزاعی ارائه شده در چارچوب بزرگ خود ، تنوع سبکی که به راحتی قابل شناسایی نیست. بسیاری از هنرمندان انواع مختلفی از نقاشی را در نقاشی اکسپرسیونیستی انتزاعی مورد بررسی قرار دادند. در اینجا توجه بیشتری به قلم مو ، بافت و خصوصیات سطحی صورت گرفت.
بنابراین هنر انتزاعی اهمیت زیادی کسب کرد. Wassily Kandinsky به عنوان بابا نقاشی انتزاعی شناخته شده بود. سایر هنرمندانی که از جاده کاندینسکی پیروی می کردند ، کاسیمیر مالویچ ، رائول دوفی ، پل کلی ، خوان گریس و پیت موندریان بودند. بنابراین ، نقاشی انتزاعی در تمام مدت با داشتن لحن فکری به اجرای مناسب هنر در روشی متنوع ، خاص و غیرقابل درک گسترش یافته است.
آینده نقاشی انتزاعی
با سابقه ای کامل از نقاشی های انتزاعی که بر روی چشم انداز ، هنر گل ، مردم و احساسات عادلانه به طرق مختلف ممکن انجام می شود ، هنر انتزاعی بر روی بوم گسترده ، اما مبهم رشد کرد. هنرمندانی مانند Wassily Kandinsky و Piet Mondrain با برداشت های جدیدتر و ایده هایی که نشان دهنده نوع جدید هنر در یک بوم زیبایی شناسی است ، گنجانده شده است.
قطعاً یک تغییر وجود خواهد داشت ، اما شما از تکنیک های معمولاً استفاده شده مانند نقاشی اکشن و نقاشی میدان رنگی دوست دارید. اشکال جدیدتر به شیوه هایی که ممکن است به یاد داشته باشند در نقاشی عصبی و علمی به یاد می آورند ، به شکل نیاز دارند.
با اختراع ابزارهای بیشتر در نقاشی و با استفاده از روشهای جدیدتر ، نقاشی انتزاعی در آینده آینده تغییرات زیادی ایجاد می کند. احتمالاً ، فرم ها شکل متفاوتی دارند ، ممکن است ایده ها مدرن شوند و از افکار تازه استفاده می شود. اما ایده اصلی این مفهوم ، که انتزاع است ، هرگز تغییر نخواهد کرد.
به نقاش بزرگ فقط 1 روش نقاشی وجود دارد - آنچه او در هنر خود استفاده می کند. او از هنر خود قدردانی می کند و همچنین انتقاد می کند. از آنجا که هیچ کس ، اما او می تواند عظمت کار خود را درک کند ، مشکلات او را نیز انجام دهید.
با وجود این واقعیت که مبهم است ، هنر انتزاعی قطعاً یکی دیگر از مواردی دیگر ، روشن و رنگارنگ است. همانطور که ادگار می گوید ، "یک نقاشی کمی رمز و راز ، برخی از مبهم بودن ، به علاوه برخی از خیال ها را به خود اختصاص می دهد. هنگامی که همیشه معنای خود را کاملاً ساده می کنید ، مردم را خسته کننده می کنید."